محمدرضا نیك‌نژاد سال‌هاست كه آموزش و پرورش هم به عنوان یك ساختار و هم به عنوان تلاشی عمومی برای بالندگی و پرورش نسل‌های آینده، چندان مورد توجه لایه‌های تاثیرگذار كشور ما، چه دست‌اندركاران و سیاستگذاران و چه اندیشمندان و روشنفكران و رسانه‌ها و ... نبوده و نیست. این بی‌توجهی یا در بهترین حالت كم‌توجهی در شرایطی است كه با همه پیشرفت‌ها در گستره‌های علمی و فناوری و اقتصادی در جهان، توسعه انسانی بنیادی‌ترین پایه توسعه همه‌سویه كشورها به شمار می‌آید. اما در این برهوت بی‌توجهی یا كم‌توجهی هستند كسانی یا نهادهایی خودجوش و مستقل كه در حد توان و امكانات خویش تلاش می‌كنند تا جامعه، به ویژه لایه‌های تاثیرگذار را متوجه نقش و جایگاه آموزش و پرورش كنند. یكی از این نهادهای خوب و ارزشمند «كافه خرد» است؛ كافه‌ای كه قرار است «گفت‌وگو با طعم همدلی» را به مخاطبان خود بچشاند؛ گفت‌وگوهایی كه یك سوی آن نام آشنایانی همچون دكتر رنانی، دكتر فراستخواه و... بودند. دوشنبه 27 بهمن 99 شانزدهمین نشست كافه خرد به شكل مجازی و البته با حضور اندك افرادی در «پژوهشكده مطالعات استراتژیك خاورمیانه» برگزار شد؛ حضوری به‌ شدت سختگیرانه در رعایت دستورهای بهداشتی در دوره كرونا. پرسش كلیدی این نشست نیز «در آستانه ورود به قرن جدید هجری خورشیدی، مدرسه چگونه می‌تواند بر چالش پاسخگویی، كارآمدی و اثربخشی فائق آمده و رضایت بیافریند؟» بود كه ارایه آن به عهده چهره نام‌آشنای حوزه اندیشه در ایران، دكتر «بیژن عبدالكریمی» گذاشته شده بود. عبدالكریمی گفت: «پرسش از «مرگ مدرسه» پرسشی ریشه‌ای است و فرآیند مدرسه‌ای در ایران را هولوكاست آموزشی می‌دانم! چراكه حال و آینده میلیون‌ها نوباوه كشور در آن سوزانده می‌شود. اما جنس چراهایی كه درباره مدرسه‌ها پرسیده می‌شود با چراهای این روزهای ما یكسان است؛ چرا بازار ما چنین است؟ چرا اقتصاد ما چنین است، چرا جامعه ما چنین و ... آموزش و پرورش ما دارای نمایی از سامانه‌ای مدرن است كه در پسِ آن سنت بر سر ما و بچه های‌مان ویران شده است. نباید پرسید مقصر كیست؟ ما در شرایط انحطاط هستیم! انحطاط آنجایی است كه همه نیروهایی كه باید در برابر تباهی بایستند خود هیزم‌بیار معركه‌اند. ما معلمان، استادان، روشنفكران عامل انحطاط هستیم! اما چه كار باید كرد؟ آغازگاه برون‌رفت از این برهوت «خودآگاهی» است؛ خودآگاهی تاریخی. در آموزش و پرورش راه‌حل فوری-فوتی نداریم. دوران، دوران آگاهی است اما خلأ خودآگاهی ما را در برهوتی پس از یك زلزله سهمگین قرار داده كه در آن خانه‌ای هم نداریم. خودآگاهی نیاز است اما جنس‌اش آگاهی نیست و...». پس از این سخنان شماری از استادان و فرهنگیان حاضر در نشست، دیدگاه‌ها و نقدها و پرسش‌های خود را مطرح كردند و دكتر عبدالكریمی به برخی از آنها پاسخ داد. دست‌اندركاران و برگزاركنندگان كافه خرد هیچ‌گاه رضایت و خشنودی خود را از بخش آخر نشست‌ها، یعنی گفت‌وگوهای بی‌پرده و شفاف، پنهان نكرده و نمی‌كنند. آنها بر این باورند كه هدف از برگزاری چنین نشست‌هایی نقد و پرسش و پاسخ و... پدیدآوری فضایی برای گفت‌وگو، البته با طعم همدلی است. به باور نگارنده كه در چند نشست پیشین كافه خرد از چنین فضایی بهره برده است، می‌توان ادعا كرد كه تلاش دست‌اندركاران تاكنون نتیجه‌بخش بوده و فضای نشست‌ها تا اندازه‌ای فضای گفت‌وگویی، چالشی و اندیشه‌برانگیز بوده است. كافه خرد تلاشی است برای یافتن راه در برزخِ نتوانستن و نخواستن، كوششی ارزشمند است در دورانی كه خردگریزی ارج پیدا كرده و سخنان بی‌پایه و مایه و البته احساسی در فضاهای بی‌درو پیكر مجازی خریداران بسیار دارد! همتی است برای یادگیری گفت‌وگو و شنیدن و شنیده شدن. در شانزدهمین نشست رنگ گفت‌وگو افزون‌تر از پیش و همدلی خوش‌طعم‌تر از گذشته بود. بی‌گمان باید به دست‌اندركاران كافه خرد به خاطر چنین فضایی شادباش گفت. دم‌شان گرم.